اسلایدر

گله دارمـــــــــــــــــــ








کلبه تنهایی

آهای مردم دنیا گله دارم من از دست خدا هم گله دارم

 آهای مردم دنیا گله دارم،گله    

 دارم من از عالم و آدم گله دارم

آهای مردم دنیا گله دارم،من از دست خدا هم

 

گلـه دارمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نوشته شده در یک شنبه 17 آذر 1392برچسب:,ساعت 1:23 توسط امیر علی |



ازین احساس بیزارم،ازین تکرار بی فردا


از ینکه حس کنم یک عمر،بشم غرق تو بی پروا


دارم حس میکنم هر دو،دچار بهت تردیدیم


شاید باور کنم یک روز،به عشقه دیگه درگیریم


نه میتونم که رویامو،به فردای تو بسپارم


نه اینکه ترک کنم عشقی،که به چشمات میسپارم


ما هردو این روزا بدجور،اسیر وهم احساسیم


تظاهر میکنیم هردو،که با هم غرق احساسیم


ازین رویایه بی وقفه،ازین تکرار میرنجیم


ما داریم هرنفس عشقو،با این تردید میسنجیم


ازین احساس پر ابهام،یه جوری سخت میترسیم


بشیم در گیر عشقی نو،ازین باور چه در ترسیم


نه میتونم کنار تو،بسازم طرحی از رویا


نه میتونم بذارم که،رها شی با غم دنیا


داری از دست میریو،دارم پرپر میشم هرشب


یه کاری کن که برگرده،تب دیونگیم امشب


تو این بیراهه بن بست،یه راهی پیش روم وا کن


منو درگیر این حس کن،بیا با من مدارا کن


نه اینجوری نمیتونیم،نرفته مقصد هم شیم


باید واسه پرستیدن،من و تو معبد هم شیم

نوشته شده در شنبه 9 شهريور 1392برچسب:,ساعت 22:55 توسط امیر علی |



 

به سراغ من اگر می آیید، 



پشت هیچستانم .



پشت هیچستان جایی است.



پشت هیچستان رگ های هوا ،



پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،



از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .



روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است



که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم



پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:



تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،



زنگ باران به صدا می آید.



آدم اینجا تنهاست



و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.



به سراغ من اگر می آیید،



نرم و آهسته بیایید



مبادا که
ترک بردارد چینی نازک تنهایی
من.

نوشته شده در یک شنبه 26 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:39 توسط امیر علی |



 

من از دشمن نمی ترسم که دشمن،های و هو داره

تو میدون جرات تو جان ، نبرد از روبه رو داره

از اون دوست هراس من که مظلوم سر به تو داره

به عشق و صلح بی تزویر ، تظاهر تا گلو داره

رفیقان یك به یك رفتند مرا در خود رها كردن

همه خود درد من بودند گمان كردم كه همدردند

نوشته شده در جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:45 توسط امیر علی |



  

 

 

رفيقان،دوستان،ده هاگروهند/كه هريك درمسيرامتحانند


گروهي صورتك برچهره دارند/به ظاهردوست اما دشمناند

 

 

 


گروهي وقت حاجت خاك بوسند/ولي هنگام خدمت ها نهانند


گروهي خيروشردرفعلشان نيست/نه زحمت بخش ونه راحت رسانند


گروهي ديده ناپاكند هشدار/نگاه خودبه هرسومي دوانند


 براین بي عصمتان ننگ جهان باد/كه چون خوكند و بدترازآنند


ولي ياران همدل ازره لطف/به هرحالت كه باشندمهریانند


رفيقان رادرون جان نگهدار/كه آنها پربهاتر ازجهانند 

نوشته شده در جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 13:21 توسط امیر علی |



مـــن می نویسم
و
تـــــــو
نـــمی خوانی !
امـــــــــــا
مخــاطب که تـــو باشــی…
مدیــــــونم اگر ننـــــــویسم…

http://troth.blogfa.com/

نوشته شده در شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:55 توسط امیر علی |



 


 


بد حال نیستم!!!


 

اما....

 


 

ادمها

 


بد حالم را میگیرند!!!!

 

نوشته شده در دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 19:35 توسط امیر علی |







نقش درخت خشک را بازی میکنم..

نمیدانم چشم انتظار بهار باشم..

یا هیزم شکن 

نوشته شده در پنج شنبه 8 فروردين 1392برچسب:,ساعت 6:54 توسط امیر علی |



پرنده ای که رفت بگذار برود

هوای سرد بهانه است

هوای دیگری به سر دار

د

 

مــــدتـــــــهـــــــاســـــــــــت...

نه به امدن کسی دلخوشم...

نه به رفتن کسی دلخور...

بی کسی هم عالمی دارد...

 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 24 اسفند 1387برچسب:,ساعت 20:58 توسط امیر علی |



حسادت میکنم به تــو ! که آسان.. که آسوده.. فراموش میکنی ! اما... فراموش نمیشوی ...!

نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:,ساعت 6:38 توسط امیر علی |



روزگار بر خلاف آرزوهایم...

سال ها تکراری تر از همیشه و لحظه هایی که که می گذرد

اما

به سختی

بهار پائیز گونه ام مبارک 

نوشته شده در شنبه 5 اسفند 1391برچسب:,ساعت 23:25 توسط امیر علی |



zpfdsiwewoprgvm6cwvs.jpg

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،


نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی!

 

نوشته شده در دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:5 توسط امیر علی |



عکس هایی زیبا (33 عکس)

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم

                                                     عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم


با عقل آب عشق به یک جو نمی رود


                                                     بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

 

نوشته شده در دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:2 توسط امیر علی |



جسارت می خواهـב ؛

                     

                        نزבیڪ شدטּ به افڪار בخترے ،

                                     که روز ها ...

                         مردانه با زنـدگے می جنگـב !

                                 اما شب ها ...

          بالشش از هق هق های בפֿـترانـہ פֿـیــــس است


 

نوشته شده در یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:46 توسط امیر علی |



آپلود عکس رایگان 

آنقدر دوستت دارم

که هر چه بخواهی همان را بخواهم...

اگر بروی شادم

اگر بمانی شادتر...

تو را شادتر می خواهم

با من یا بی من

بی من اما اگر باشی...

کمی...فقط کمی...نا شادم...

و این همان "عشق" است...

عشق همین تفاوت است!

همین تفاوت که به مویی بسته است...

و چه بهتر که به موی تو بسته باشد...

خواستن تو تنها یک مرز دارد...

و آن نخواستن توست...

و یک مرز دیگر....

و آن "آزادی" توست...

تو را آزاد می خواهم...!

 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:9 توسط امیر علی |




دلم میگیرد وقتی میبینم "او" هست... "من" هم هستم....
ولی "قسمت" نیست....

نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:57 توسط امیر علی |



دنیای ما!
در این دنیای مجازی آدمهایی دیدم واقعی تر از هر واقعی!


و در دنیای واقعی اما

آدمهایی دیدم

كه از آدمهای مجازی هم مجازی تر بودند!

 

نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391برچسب:,ساعت 21:45 توسط امیر علی |



عشق من تو باش

نه براي اينکه در اين دنياي بزرگ تنها نباشم.

تو باش تا در دنياي بزرگ تنهاييم تنها ترين باشي

(ولنتاين مبارک )

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,ساعت 20:43 توسط امیر علی |



ڪـآش

ڪـآش دفـتـــَــرِ خـآطـِـراتـــَـمــ ..


چـــراغِ جــآدو بـــود (!)

تـآ هــَـر وقـتـــ از سـَـرِ دلـتنـگــے

بـہ رویـَـش دستـــــ مـے‌ڪـشیــدَمـــ ، تـ ـ ـو از درونـَـش ...

بـآ آرزوےِ مـَن بیـــرون مـےآمــَـدے (!)ܓܨ

 

 

Montakhab13_037.jpg

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:10 توسط امیر علی |



می خواهمتــــــــــــ ...

ولی ...

دوری...

خیلی خیلی دور ...

نه دستم به دستانت میرسد ...

نه چشمانم به نگاهت...

نوشته شده در سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:7 توسط امیر علی |



رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

نوشته شده در شنبه 21 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:51 توسط امیر علی |



 

 

 

تـ ـو بـ ـرو....
مـ ـن هم برای اینکـ ـه راحـ ـت تربروی...
می گویـ ـم : برو "خیـ ـالی نیسـ ـت "
...
...
امـ ـا...
...
کیسـ ـت که ندانـ ـد...
... ... ... ...
بی تـ ـو...
تنهـ ــا چیـ ـزی کـ ــه هسـ ـت.....

"
خیـ ـال توسـ ـت

 

نوشته شده در شنبه 21 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:45 توسط امیر علی |



 

یک تاب بسیار جالب و خلاقانه +تصویر متحرک

چشمانم بی صبر؛

 

لمس نگاهت را نشانه می روند؛

 

در امتدادی رو به بی نهایت؛

 

حتی با خیال تو؛

 

دلم بوی باران می گیرد....!

 

 

نوشته شده در جمعه 20 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:41 توسط امیر علی |



قسم به پاكيه چشمات

همون لحظه كه با منه

كه هر چه خاطره دارم

به حسرت ما شدنه

به تك تك لحظه هايي

كه از حادثه روشنه

شميم عشق تو هرجا

مثه خاطره با منه

تو مهربوني و با تو

ميشه با غصه سر كنم

به صبح روشن فردا

با نگاهت سفر كنم

تو يادگاري از عشقي

گل و مهتاب و خاطره

به رد پاي خيالت

دل شب تا سحر بره

تو ميرسي و ترانه

ميشه از تو غزل شدن

به حرمت تب دستات

تن هر شاخه گل شدن

به يمن عشق تو پر گل

شده تقويم خاطره

بهار و شرجي دستات

تب بارون و ميبرهش
 

نوشته شده در شنبه 24 تير 1391برچسب:,ساعت 23:53 توسط امیر علی |



 

وقتی که دیر رسیدم و با دیگری دیدمت

فهمیدم که گاهی

هرگز نرسیدن بهتر است از دیر رسیدن. . .

این روزا واقعا تنهام. حالم اصلا خوب نیست.

خدایا منم ، همون بنده گناهکارت.

خواهش میکنم جوابم دعاهامو بده.

کاش می فهمید که چقدر دوسش دارم

صبورترین عاشقت.....

نوشته شده در جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت 14:45 توسط امیر علی |




 

دوستت دارم را مینویسم...
 

 بخوانی یا نخوانی قلمم همچنان روی صفحه میلغزد برای تو
 


 

دوستت دارم را میگویم...
 

 بشنوی یا نشنوی صدایم همچنان ذکر میگوید برای وصال تو
 


 

ای نگارم ای صنم ...
 

عاشق و دلدار دیرین تو منم
 

ز بیم نبود چشم بی پروایت میلرزد تنم
 

با نیت رسیدن به وصالت فال حافظ میزنم
 


 

میزنم فال و می چندساله میریزم درون جام
 

می نخورده من مستم, ور نه نمی افتادم درون دام
 

آری مـن در دامـم و خرسنـدم از ایـن دام
 

پخته ی روزگار کرد مرا این دام از این خام
 


 

من از این صبر چند سالست که مستم
 

ور نه من از دنیا و می و میخـانه رسـتم
 

آه........ دیگر از این صبر عیوبی خستم
 

چه کنم؟ کار دیگری بر نمی آید ز دستم
 

نوشته شده در پنج شنبه 24 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:22 توسط امیر علی |



 


:ادامه مطلب:
نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 13:18 توسط امیر علی |



وقتي دستام خالي باشه وقتي باشم عاشق تو
غير دل چيزي ندارم که بدونم لايق تو
هر بلايي سرم اومد همه زجري که کشيدم
همه رو به جون خريدم ولي از تو نبريدم
هرجا بودم با تو بودم هرجا رفتم تورو ديدم
تو سبک شدن تو رويا همه جا به تو رسيدم
اگه احساسمو کشتي اگه از ياد منو بردي
اگه رفتي بي تفاوت به غريبه سرسپردي
بدون اينو که دل من شده جادو به طلسمت
يکي هست اين ور دنيا که تو يادش مونده اسمت


 

 

نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:9 توسط امیر علی |



 

دلتنگی ها تو بردار              به روی قلبم بزار


تکیه بده به شونم              تو این مسیر دشوار


اگه منو نمی خوای             حرف دلم رو گوش کن


فقط برای یک بار                 بعدش خدانگهدار


تنهای خیلی سخته             وقتی چشام به راهه


وقتی که شب سیاهه           وقتی که بدون ماهه

تنهای خیلی تلخه

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:52 توسط امیر علی |



 
 

 

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل

 

 

 

 کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای

 

 نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم

 

 

 

 استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای

 

 قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف

 

 

 میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم

 

 با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با

 

 

 

 منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری

 

 هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که

 

 

 

 همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور

 

 نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت

 

 

 

 دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه

 

 نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق

 

 

 

 میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای

 

 مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به

 

 

 

 عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف

 

 میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه

 

 

 

 تنها نیستم

 


حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل

 

 

 

 بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پ

راز اشکهای گرم عاشقونه ...

 

 

 

 

می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد

 

 

 

 

 

در دایره حضورش تو را به من نشان دهد

 

 

 

 

 

می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم

 

 

 

 

 

هر وقت دلم هوای تو را کرد

 

 

 

 

 

عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند

 

 

 

 

 

می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم

 

 

 

 

 

که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند

 

 

 

 

 

دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد

 

 

 

 

 

می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند

 

 

 

 

 

پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار م را هم شنیدند

 

 

 

 

عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند....

 


نوشته شده در شنبه 12 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:9 توسط امیر علی |



وقتی خورشید میره تا چشماشو رو هم بذاره


رنگ خورشید غروب چشماتو یادم میاره
 
 

همیشه غروب برام عزیز و دوست داشتنیه


واسه اینکه رنگ خوب چشمای تو رو داره


غروبا قشنگن ،‌ با چشات یه رنگن
 

قشنگ ترین غروبو تو چشای تو می بینم
 

 

تموم عالمو پر از صدای تو می بینم


تو چه پاکی ، تو چه خوبی


تو شکوه یه غروبی


مث دریای پر آواز جنوبی


تو برام دیدنی هستی مث دریای جنوب


که پر از رازی و آوازی و قصه های خوب


دیدنت برای من همیشه تازگی داره


مث جنگل مث ساحل ، مث دریا تو غروب

 

 

 

شهر من رو به زوال است تو باید باشی / دل من زیر سوال است تو باید

 باشی فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت / زندگی بی تو محال

 است تو باید باشی

 

 

گفتم : تنهام . . نصیحت کرد . . گفت : نا امیدی گفتم : نا امید نیستم ، تنهام گفت : تنهایی قشنگه گفتم : از این قشنگی میترسم گفت : نترس نمیمیری گفتم : کسی کنارم نیست گفت : من هستم ، نصیحتت میکنم ، گوش کن حالت بهتر میشه گفتم : سهم من از همه چیز دنیا شده همین تنهایی . . گفت : خدا هم تنهاس گفتم : من که خدا نیستم . . . داشت فکر میکرد چند تا کلمه جور کنه و نصیحتم کنه دیگه چیزی نگفتم . . ساکت شدم . . . بدون حرکت . . . . چند لحظه ای میشد . . که مرده بودم . . . . . . .

 


 

 

 

هوا خواه تو ام جانا و میدانم که می دانی

که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی

ملامتگو چه دریابد میان عشق و معشوق

نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی

 

 

دوست دارم در سرزمین قلبم خانه ای

بسازم که پنجره هایش هیچ گاه از دیدن تو سیر نشوند.

نوشته شده در شنبه 12 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:9 توسط امیر علی |



 

 

impression of i love you 

 تقدیم به کسی که با شکوفه های بهار آمد

امابرای من تنها بهارنبود . بهشتی بود دردل کره خاکی دلم .

تو درپائیزبرگ ریز دستان سرد مرا گرفتی ومرا به باغ دلت راه دادی و من حالا می بینم که دنیای دلت چه بزرگست و من چه ذره ناچیزی در این سبزه زار بی انتها.

 کمک کن تا لایق دلت باشم . کمک کن آنگونه باشم که باید.

مهربانی از تو و عشق از من .

سلام پرنده ی کوچک خوشبختی من

سلام و به امید یه جهان پر از عشق ،پر از محبت و پر از نور برای تو. یه دنیا زیبائی به زیبائی چشمهای نازنین تو.

یه دنیا مثل قلب تو صاف و صادق و مهربان .

هستی من تو ، تمام وجود من تو ، نور دیدگانم تو .

توئی که به گوشه چشمی عشقی گرم وزیبا آفریدی .

توئی که به کرشمه ای آتش در من افروختی .

توئی که پاکی چون دریا.

زلالی چون آب .

روانی چون باران .

تو پادشاه سرزمین عشقی .

تو خود عشقی .

می پرستمت .

برای من بمان همان گونه عاشقانه . تمام عمر من به فدای تو.به فدای نیم نگاه تو و یک نفس تو

تو تنها ترین معشوق منی .

مهربانم

امیدوارم بتوانم لایق تو باشم . به پاس مهربانیت ، تا ابد با تو خواهم ماند.

دیوانه ات خواهم ماند

send photos

 

 

 

 

نوشته شده در شنبه 12 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:9 توسط امیر علی |



دفتری بود که گاهی من و تو
می نوشتیم در آن
از غم و شادی و رویاهامان
از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم
من نوشتم از تو:
که اگر با تو قرارم باشد
تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد
که اگر دل به دلم بسپاری
و اگر همسفر من گردی
من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال
تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!
تو نوشتی از من:
من که تنها بودم با تو شاعر گشتم
با تو گریه کردم
با تو خندیدم و رفتم تا عشق
نازنیم ای یار
من نوشتم هر بار
با تو خوشبخترین انسانم…
ولی افسوس
مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

شعر و عکس عاشقانه بسیار زیبا
 


 

 

نوشته شده در شنبه 12 فروردين 1391برچسب:,ساعت 15:9 توسط امیر علی |




روزگــــــار ؛ نبودنت را برایم دیکتـــه می کند …
و نمره ی من باز می شود صفـــــــــــر
هَنـــــــوز …
نبودنت را یاد نگرفته ام

نوشته شده در شنبه 12 فروردين 1386برچسب:,ساعت 1:40 توسط امیر علی |




چه رازی در این جمله است


♥ دوستت دارم ♥


که هرکه می گوید عاشق تر میشود


و هرکه می شنود بی تفاوت تر...


و هرکه می شنود بی تفاوت تر...


 

نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:10 توسط امیر علی |



 

نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:3 توسط امیر علی |



دلــم گرفــتـه از آدمــايــي كــه ميــگن :



دوست دارم امــا مــعــنـيشـو نـمـيدونـن



از آدمـايــي كــه مـيـخـوايـن مــال اونـا بـاشـي امــا خـودشـون مــال تـو نـيستـن



از اونـايي كـه زيـر بـارون برات ميميرن و وقـتـي آفـتـاب مـيشـه



همــه چـيز از يـادشــون
مـيره

نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:45 توسط امیر علی |




مطالب پيشين
» <-PostTitle->
Design By : dashtchat.ir