کلبه تنهایی
وقتی خورشید میره تا چشماشو رو هم بذاره
همیشه غروب برام عزیز و دوست داشتنیه قشنگ ترین غروبو تو چشای تو می بینم تموم عالمو پر از صدای تو می بینم شهر من رو به زوال است تو باید باشی / دل من زیر سوال است تو باید باشی فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت / زندگی بی تو محال است تو باید باشی گفتم : تنهام . . نصیحت کرد . . گفت : نا امیدی گفتم : نا امید نیستم ، تنهام گفت : تنهایی قشنگه گفتم : از این قشنگی میترسم گفت : نترس نمیمیری گفتم : کسی کنارم نیست گفت : من هستم ، نصیحتت میکنم ، گوش کن حالت بهتر میشه گفتم : سهم من از همه چیز دنیا شده همین تنهایی . . گفت : خدا هم تنهاس گفتم : من که خدا نیستم . . . داشت فکر میکرد چند تا کلمه جور کنه و نصیحتم کنه دیگه چیزی نگفتم . . ساکت شدم . . . بدون حرکت . . . . چند لحظه ای میشد . . که مرده بودم . . . . . . . هوا خواه تو ام جانا و میدانم که می دانی دوست دارم در سرزمین قلبم خانه ای
نظرات شما عزیزان:
رنگ خورشید غروب چشماتو یادم میاره
واسه اینکه رنگ خوب چشمای تو رو داره
غروبا قشنگن ، با چشات یه رنگن
تو چه پاکی ، تو چه خوبی
تو شکوه یه غروبی
مث دریای پر آواز جنوبی
تو برام دیدنی هستی مث دریای جنوب
که پر از رازی و آوازی و قصه های خوب
دیدنت برای من همیشه تازگی داره
مث جنگل مث ساحل ، مث دریا تو غروب
که هم نادیده می بینی و هم ننوشته می خوانی
ملامتگو چه دریابد میان عشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بسازم که پنجره هایش هیچ گاه از دیدن تو سیر نشوند.
انشالا موفق باشی
خيلي چاكريما
پاسخ:ممنون
پاسخ:دمت گرم داداش.
پاسخ:ای نازت کنم خاله زا
Design By : dashtchat.ir |